یک رزیدنت...

در مسیر...

طبقه بندی موضوعی

تست اسپرم

پنجشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ۱۲:۴۲ ب.ظ

(گلاب به روتون)
یادمه دبیرستان بودم، بعد از یه سرماخوردگیِ سخت (شایدم آنفولانزا) بیضه‌م درد گرفته بود...
رفتیم پیش اورولوژ، معاینه کرد و تست اسپرم نوشت...

یکی از عجیب‌ترین صحنه‌هایی که یه نفر تو زندگیش می‌تونه تجربه کنه، این صحنه‌ست که با بابات بری آزمایشگاه، یارو یه ظرف بهت بده بگه برو تو دستشویی اینو پُرش کن. بعد در حالی که خندت گرفته، خودتو بزنی به اون راه و از بابات (که با یه قیافه‌ی پوکر فیس وایساده) بپرسی حالا باید چیکار کنم؟! و باباتم بگه خب، برو، یه ذره با خودت وَر برو...
بعد، بری دستشویی، در عرض چند دقیقه، زود ظرفو پر کنی و بیای بیرون، و جلوی چشمای بابات، اون ظرفِ پُر رو بذاری سر جاش و بگی خب بریم دیگه ... :))

داشتم به این فکر می‌کردم که بابام اون لحظه چی گفته تو دلش؟ یحتمل گفته: یا علی! این هیولا چقد حرفه‌ای بود. :|| :))

  • ۹۸/۱۱/۱۰

نظرات  (۵)

در سینمای ایران به ندرت فیلم ارزشمند ساخته میشه، فیلم متری شیش و نیم از اون نادر فیلمهای خوب هست. 

اگر تئاتر برو نیستید پیشنهاد می‌کنم حتما یکبار تشریف ببرید. صحنه و اجرای زنده یه انرژی جذابی داره. از این به بعد تفریح اصلیم دیدن تئاتره. خوبی تئاتر اینه که باعث میشه به کتاب خوندن رو بیارم. 

پاسخ:
تئاتربروی قهار نیستم ولی سه چهار باری رفتم... انصافاً هم خوش‌ساخت بودن. از ته دل هم خندیدم. ولی حجم تیکه‌های جنسی به شدت زیاده... من واقعاً بعضی جاهاش دهنم باز می‌موند که چجوووری به همچین چیزی مجوز دادن؟ مثلاً یارو خیلی راحت به اون یکی‌ می‌گه کله شیری! بعضی وقتا خدا خدا می‌کردم که مامان بابام معنی بعضیاشو نفهمن... که واقعاً هم نمی‌فهمیدن... :)) شایدم من تئاترای بدی انتخاب کردم... نمی‌دونم...

فیلمش رو حدودا اوایل سال 2017 دیدم. درست یادم نیست. ولی بخشهایی از تئاترش خنده‌دار بود که فکر نکنم در فیلمش اینطور خندیده باشم. باید از نو ببینم.

به نظر من ارزش دیدن تئاترهای ایرانی از فیلم‌های سینمای ایرانی بیشتر و جذابتره. یکی از جذابیت‌هاش اجرای زنده هست.

تا اونجایی که من فهمیدم ایده نمایش رو از همون فیلم دراوردند و بازنویسی کردند. که البته این خودش کار آسونی نیست. من که لذت بردم.

پاسخ:
سینمای ایرانو که رسماً باید درشو تخته کنن برن دسته جمعی بمیرن.
بله بازنویسی هم به هر حال هنر خودشو می‌خواد... :)

خب نمیشه گفت که فیلم رو از نمایشنامه کپی کردن یا نمایشنامه رو از فیلم. در این مورد هنوز اطلاعاتی ندارم. ولی خب دیدن هر دو نوعش جذابیت خاص خودش رو داره.

پاسخ:
بله... منظورم کل ماجرا یا دیالوگا نبود... اون‌جور که شما نوشتین، «ایده» کپی بوده یحتمل...
البته قصد خودزنی ندارم :) حتی اگه کپی هم باشه، خوبه... خود خارجیا -از هالیوود تا سینمای اروپا- هم واقعاً بازار سینما رو پُر کردن از ایده‌های تکراری و تکنیکای کلیشه‌ای...

چه جالب شد انتشار اتفاقی این پست شما با انتشار پست بنده که همین امشب به علت دیدن تئاتری به نام -نیمه‌تاریک ماه- ، منتشر کردم.

 

پاسخ:
:) بله... چند خط اول نوشته‌تونو که خوندم، خواستم بگم انگار کپی کردن از فیلم Perfect Strangers، که دیگه خودتون در ادامه بهش اشاره کردید...

همه‌مون رازهایی داریم... خوب یا بد... من خودم به شخصه، دلم می‌خواد بعضی‌هاشو بگم واسه بقیه... یعنی، واسه بقیه‌ای که نمی‌شناسنم... تا واکنش‌شونو ببینم... تا نظرشونو بدونم... چیز هیجان‌انگیزیه... :) مهم نیست فحش بشنوم، یا تعریف کنن ازم، یا دلداریم بدن، یا هرچی... همین که گفته بشه، ذاتاً حس خوبیه...
شاید بعداً به مرور توی نوشته‌های رمزدار، نوشتم...

😂😂😂😂دلمون شاد کردی با این خاطره

پاسخ:
🙈😅

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">