...
سه شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۲:۲۲ ب.ظ
گاهی، ذاتِ «جنگیدن برای داشتنِ چیزی»، به معنی «التماس برای داشتنِ آن چیز» است. شاید به همین دلیل، گاهی نمیجنگم که التماسِ داشتنش را نکرده باشم. بلکه، شاید حتی پا را فراتر بگذارم و همان نصفهنیمه چیزی که دارم را هم بدهم، که اعلامِ «بینیازی مطلق» کرده باشم.
اگر دوستانم از مدتی قبل فلان جا قراری گذاشته باشند و مرا لحظهی آخر دعوت کنند، قطعاً نمیروم.
اگر تا به حال کسی مرا برای تولدم سوپرایز نکرده، دیگر تا آخر عمرم جوری رفتار میکنم که حتی نتوانند این کار را بکنند.
و یا اگر گاهی دیده نمیشوم، ترجیح میدهم خودم را پنهانتر کنم که اصلاً دیده نشوم.
هنگام احساس تنهایی، حتی اگر آب فقط یک وجب از سرم گذشته باشد، برای بالا آمدن دست و پا نمیزنم. یکراست به کفِ آب میروم و همانجا مینشینم. یکجور عادت به «آنچنان را آنچنانتر کردن». علتش را نمیدانم. اهمیتش را هم.
اگر دوستانم از مدتی قبل فلان جا قراری گذاشته باشند و مرا لحظهی آخر دعوت کنند، قطعاً نمیروم.
اگر تا به حال کسی مرا برای تولدم سوپرایز نکرده، دیگر تا آخر عمرم جوری رفتار میکنم که حتی نتوانند این کار را بکنند.
و یا اگر گاهی دیده نمیشوم، ترجیح میدهم خودم را پنهانتر کنم که اصلاً دیده نشوم.
هنگام احساس تنهایی، حتی اگر آب فقط یک وجب از سرم گذشته باشد، برای بالا آمدن دست و پا نمیزنم. یکراست به کفِ آب میروم و همانجا مینشینم. یکجور عادت به «آنچنان را آنچنانتر کردن». علتش را نمیدانم. اهمیتش را هم.
- ۹۹/۰۹/۰۴
سلام.
منم تا حدودی اینطوری هستم...در واقع دلیل من اینه که خیلی برام مهمه خودم جلوی خودم ضایع نشم.واسه همین پیش خودم اینجوری میکنم که بگم اصلنم مهم نیس.
مثلا اگر دوستی یه روز بیاد و سرسنگین باشه یا درست جوابمو نده من امکان نداره دیگه برم طرفش حالا ممکنه اصن منظوریم نداشته باشه اما محاله من برم بپرسم چی شده؟ و اگر طرف مقابلمم مثه خودم لجباز باشه اون رابطه واسه همیشه از بین میره.خیلی از دوستامو اینجوری از دست دادم در واقع باید میپرسیدم چرا و اگر سوءتفاهمی بوده برطرفش میکردم؛ اما هیچ تلاشی نکردم
کلا متنفرم اگر بخوام جلوی بقیه ابراز نیاز به چیزی یا کسی بکنم.🤣 همیشه میخوام بگم هیچی برام مهم نیس🤣