یک رزیدنت...

در مسیر...

طبقه بندی موضوعی

...

چهارشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۹، ۰۲:۳۹ ق.ظ
خدا، پسرخاله‌ی کسی نیست...
خدا، نقشه می‌ریزه... خدا، صحنه‌ی تئاتر رو اون‌طور که دلش بخواد می‌چینه؛ و تو بازیگری...
خدا پسرخاله‌ی کسی نیست... قولِ خوشبختی و شادی به کسی نداده... به کسی نگفته که چه نقشه‌ای داره... قرار نیست همه‌ی دعاهاتو برآورده کنه...
خدا پسرخاله‌ی کسی نیست... :) خدا ممکنه یه نفرو توی رحمِ مادرش به کام مرگ بفرسته... ممکنه یه نفرو با انواع بیماری‌های مادرزادی به دنیا بیاره، ممکنه در بچگی محتاجش کنه به دیالیز، یا ممکنه صحیح و سالم نگهش داره و ازش مراقبت کنه تا پیری... ممکنه اونو توی کاخ بنشونه، یا ممکنه روزی‌شو توی آشغالای کنار خیابون بذاره...
خدا پسرخاله‌ی کسی نیست... اگر همیشه به لطف و محبتش امید داریم، نباید چشم‌مونو روی کاراییش که اشک‌مونو در میارن ببندیم...

خدایا، می‌دونم پسرخاله‌ی من نیستی؛ اما منو ببخش بابت همه‌چی... من بجز تو، کسیو ندارم که صداش کنم... دیگه نمی‌دونم چی بگم... خود دانی... هوامو داشته باش... همین...
  • ۹۹/۰۱/۰۶

نظرات  (۲)

ولی قول خوشبختی داده. منتهاش به شرطها و شروطها. 

پاسخ:
:) آره، ولی خیلیا فرصتش یا شرایطش فراهم نمی‌شه که به شرط و شروطی عمل کنن...

اتفاقا امروز میگفتم انگار خدا پسرخالمه دارم اینجوری باهاش حرف میزنم🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

پاسخ:
:)) شایدم خدای هرکس، در همون حدیه که اون فرد از خداییش انتظار داره...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">