یک رزیدنت...

در مسیر...

طبقه بندی موضوعی

هشت لبخند ۹۸ ای

جمعه, ۱ فروردين ۱۳۹۹، ۰۱:۲۶ ق.ظ

۱- بازی‌هامون توی پاویون و خنده‌هامون از ته دل

۲- سودهای خوب توی سالِ خوبِ بورس

۳- اولین اینتوبه‌کردن‌های موفقِ نسبتاً تنهایی و حس خوبش

۴- حسِ خوبِ این که یه نفر واقعاً اینقدر دوستت داره، و از همه جهت قبولت داره...

۵- پیامکِ یهوییِ اولین حقوق اکسترنی (عملاً اولین پولی که تو این مسیر گیرمون اومده) به مبلغ ۳ میلیون و چهارصد. البته حقوق چار ماه رو یه باره دادن :))


۶- نوشتنِ کلمه‌ی «دکتر» برای اولین بار، پشتِ اسم‌مون روی کارت...

۷- گروه‌بندی با بچه‌هایی که خیلی بیشتر شبیه خودمن نسبت به قبلیا، و درک و احترام بیشتر‌، و البته معاشرت با آدمای خفنی که هر روز ازشون چیزای جدید یاد می‌گیرم.

۸- لحظه‌ای که شب، توی کتابخونه، وقتی گشنه‌م بود، استیجری که پارسال واسش یه ژتون ناهار جور کرده بودم یهویی اومد بالا سرم گفت ژتون شام می‌خوای؟ این که بهم یادآوری کرد که خوبیا گم نمی‌شه... حتی اگر کوچیک باشن...


کلاً به قول یه دوستی، زندگیم زیاد فراز و نشیب نداره... یه خط نسبتاً صافه اما اون بالاها... :) البته گنده‌ش کرده ولی خب، راضی‌ام... :)

ایشالا ۹۹ با همه‌ی سختیایی که واضحاً در انتظارمن، بتونه پربار و پربرکت باشه...
و البته واسه شما هم همین‌طور :)
سال نوتون مبارک.

+مرسی خاکستری‌ جان، رفیق عزیز :)

  • ۹۹/۰۱/۰۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">